شما باید به دنبال زندگی واقعی باشید و نه فقط به دنبال رضایت و مطلوبیت بیشتر. و زمانی انسان قادر به زندگی واقعی است که بتواند تمامی کارکردهای فیزیکی، ذهنی و روحیای را که قادر به انجام آنهاست، به نحومطلوب انجام دهد.
شما به این خاطر ثروتمند نمیشوید که یک زندگی حیوانی داشته باشید و خواسته های حیوانی خود راارضا کنید. این زندگی نیست ولی انجام هر یک از کارکردهای فیزیکی بخشی از زندگی است. انسانی کهسیگنالهای بدنی خود در مورد شکوفایی سالم را نادیده میگیرد، زندگی کاملی نخواهد داشت.
شما به این خاطر ثروتمند نمیشوید که فقط از لذتهای فکری بهره مند شوید؛ دانشمند شوید؛ تا ازدیگران سبقت بگیرید و مشهور شوید. همه اینها بخشی قانونی از زندگی است اما فردی که فقط برای علایقفکری خود زندگی میکند، یک زندگی کامل نخواهد داشت.
شما فقط به خاطر رفاه حال دیگران، قربانی کردن خود برای رستگاری دیگران و به منظور تجربه احساسبخشش و گذشت، ثروتمند نمیشوید. احساسات روحی تنها بخشی از زندگی است و از سایر بخشهایزندگی مهمتر و ارزشندتر نیست.
شما به این منظور ثروتمند میشوید که: بخورید، بیاشامید و در زمان انجام این کارها خوشحال باشید،پیرامون خود را با اشیا و اجناس زیبا پر کنید، سرزمینهای دور را ببینید، ذهن خود را تغذیه کنید، دانش خود راتوسعه دهید، انسانها را دوست داشته باشید و به آنها مهر بورزید و قادر به این باشید که نقش مهمی را دردرک حقیقت جهان بر عهده بگیرید.
اما به یاد داشته باشید که دیگرخواهی مطلق از خودخواهی مطلق بهتر و ارزشمندتر نیست. هر دوی اینهااشتباه است.
از این ایده که خداوند از شما میخواهد که خود را برای دیگران قربانی کنید و نیز از این طرز فکر کهبدین روش میتوانید او را راضی کنید، دوری نمایید. خدا چیزی از این نوع از شما نمیخواهد.
آنچه خدا از شما میخواهد این است که بیشترین استفاده را از زندگی خود، به نفع خود و دیگران ببرید.
با استفاده بهینه از زندگی خود، بهتر از هر روش دیگری میتوانید به دیگران کمک کنید.
زمانی میتوانید بیشترین استفاده را از زندگی خود ببرید که ثروتمند شوید. بنابراین این مطلب کاملاًدرست است که باید توجه خود را روی کسب ثروت متمرکز کنید.
با این وجود به یاد داشته باشید که ماده بدون فکر به همه علاقمند است و حرکت آن باید در جهتزندگی بیشتر برای همه باشد. امکان ندارد که این ماده برای زندگی کمتر در مورد یک فرد خاص فعالیت کندزیرا این ماده به صورت مساوی در همه وجود دارد و به دنبال زندگی و ثروت است.
ماده دارای فکر ابزار مورد نیاز شما را فراهم میکند ولی طوری نیست که این ابزار را از دیگران بگیرد و بهشما بدهد.
شما باید از تفکر رقابت دوری کنید. شما باید به دنبال خلق کردن باشید نه به دنبال رقابت برای چیزی کهخلق شده است.
شما نباید دیگران را از چیزی محروم کنید.
شما نباید وارد معاملات خطرناک شوید.
شما نباید از راه تقلب نفع ببرید. همچنین نیاز ندارید که افراد را وادار کنید که با درآمدی کمتر از حد واقعیبرای شما کار کنند.
نظیرآن را داشته باشید بدون نیاز به اینکه آن انسان را از آن چیز محروم کنید.
شما باید تبدیل به یک خالق شوید نه یک رقیب. شما آنچه را میخواهید به دست میآورید ولی به روشی کهوقتی آن چیز را بدست آوردید، هر فرد دیگری نسبت به قبل، از آن چیز بیشتر داشته باشد.
من کاملاً به این موضوع واقفم که افراد زیادی وجود دارند که مقادیر زیادی پول را از روشی بدست می- آورند که مخالف روشی است که در عبارات بالا توضیح داده شد. برخی از افراد متعلق به طبقه اشراف بااستفاده از قدرت خارقالعادهای که در زمینه رقابت دارند، به ثروت بالایی دست یافتهاند. در برخی موارد نیز بهصورت ناخودآگاه خودشان را با ماده اولیه و هدف بزرگ آن در زمینه بهبود وضعیت بشر از طریق انقلابصنعتی، مرتبط ساخته اند. راکفلر، کارنگی، مورگان و ... از مهمترین بنگاههای تولیدی در این زمینه هستند. درنهایت کار این بنگاه ها منجر به بهبود در زندگی همه میشود. این روز خیلی نزدیک است. آنها تولید راسازماندهی کردهاند و به زودی با استفاده از سازماندهی ماشینآلات توزیع به موفقیت خواهند رسید.
برگرفته از کتاب علم چگونه توانگر شدن والاس واتلز