تا انسان هر چه ترس را از ذهن نیمه هشیار خود نزداید، او را شادی و آرامشی نیست.
ترس نبرویی است که به راه کج رفته، و باید به راه راست برگردد یا به ایمان بدل شود. عیسی مسیح گفت: « ای کم ایمانان چرا هراسانید؟»
و اگر بتوانی ایمان اوری، مؤمن را همه چیز ممکن است.»
اغلب از من می پرسند: «چگونه می توانم از شر ترس خلاص شوم؟» و من پاسخ میدهم: «با پیش رفتن به سوی همان که می تر سید »
ترس تر است که شهر را درنده می کند بر شیر باز تا ناپدید شود. فرار کن تا دنبالت کند در یکی از نسلهای پیشین نشان داده ام که به محض اینکه شاگردم باکانه پول خرج کرد و ایمانش را به اینکه روزی رسان او خدا است و روزی اش تمام ناشدنی است نشان داد: چگونه شیر تنگدستی از سر راهش کنار رفت و ناپدید شد.
چه بسیارند آن شده از شاگردانم که با بی باکی در خرج کردن پول، از اسارت فقر و تنگدستی رهیده اند و اکنون صاحب مال و مکنت هستند. تأکید بر این حقیقت که خدا، نه تنها بخشاینده بلکه خود موهبت نیز هست، بر ذهن نیمه هشیار اثر می گذارد. و از آنجا که انسان با بخشاینده موهبت یگانه است، پس با موهبت او نیز یگانه است. سپاس برای خدای بخشاینده موهبتها، جمله ای است شکوهمند و اعجازآفرین انسان آنقدر با اندیشیدن به جدایی و تنگدستی، خود را از برکات و نعمات خود جدا کرده است که گاه زدودن این عقاید کاذب از ذهن نیمه هشیار به یک دینامیت نیاز دارد. و دینامیت یعنی وضعیتی خطیر.
انسان باید لحظه به لحظه، خود را بیاید تا ببیند که انگیزه عمل او ترس است با ایمان پس امروز برای خود اختیار کنید که را عبادت خواهید کرد.» ترس را یا ایمان را؟
بسا ترس انسان از شخصیت برخی از افراد باشد. در این صورت، از پرهیزید. با اشتیاقی هر چه تمامتر به دیدارشان بشتابید تا دریابید که أنها نپرهیزید. با اشتیاقی هر چه آنها حلقه هایی هستند «طلایی» در زنجیر خیر و صلاحتان. و اگر و نباشد، آنها خود به طرزی هماهنگ از سر راهتان کنار خواهند رفت.
چه بسا ترس انسان از بیماری یا میکرب باشد. در این صورت، باید نترس و آسوده خاطر بر جا ماند تا بتواند مصونیت خود را حفظ کند.
آدمی تنها زمانی می تواند میکرب را به سوی خود بکشاند که با میکرب هم نفحه یا هم طیف شده باشد. و البته ترس سبب می شود که انسان تا سطح میکرب نزول پیدا کند. و میکرب بیماری زا حاصل ذهن نفسانی است. و چون هر اندیشه ای باید عینیت یابد، فکر بیماری نیز بیماری می آورد. اگر نه در هشیاری برتر یا ذهن الهی میکرب وجود ندارد. میکرب حاصل خیالات نادرست، آدمی است.
به محض اینکه انسان دریابد که شر قدرتی ندارد، در یک چشم به هم زدن» رهایی او نیز از راه می رسد. عالم مادی محو و عالم چهاربعدی یا «دنیای شگفتیها، آشکار می شود. «و دیدم آسمانی جدید و زمینی جدید چون که آسمان اول و زمین اول درگذشت. و پس از آن مرگ نخواهد بود و ماتم و ناله و درد دیگر رو نخواهد نمود. زیرا که چیزهای اول درگذشت.»