اما من نمی تونم به حد کافی پول در بیاورم
مری می گه: «تو نمیدونی این سیستم باوری من نیست. این کارمه. من با این کار در آمد کافی ندارم. خب مری پس چرا اونجا کار می کنی؟ مری می گه: این همه چیزیه که ازم بر میاد!» (مری اگه واقعا باورش کنی میتونی پیداش کنی. باورتو عوض کن یا یک کار جدید پیدا می کنی با یک تجارت نیمه وقت، برنامه های مالیتو دوباره برنامه ریزی کن، مهارت های جدیدتری کسب کن، برای ارتقای شغلی کار کن. مری می گه: «اما زمان خوبی نیست. روزنامه که اینو میگه.» این چیزیه که تو بهش باور داری مری. چی میشه اگه اعتقادی به اخبار روزنامه نداشته باشی؟ رفاه و آرامش یعنی تلاش برای ایده ی ذهن خودت بدون توجه به اینکه روزنامه یا مردم چه می گویند.
اما من به حقوق سالانه ی ثابت دارم
چه بخواهید چه نه شما یک حقوق سالانه ی ثابت دارید، باورهای شما میزان رفاه شما را تعیین می کنند. 8 نفر در یک شرکت با حقوقی یکسان را در نظر بگیر. می توانیم راحتی و زندگی خوب یه عده را ببینیم و از سوی دیگر برخی نیز برای خرید یک ساندویچ هم نیاز به وام بانکی دارند. تفاوت در میزان آن پول نیست؛ بلکه در مورد تفکر آنها در مورد آن است. اگر من آنقدری که می خواهم پول به دست نیاورم یا آن را از دست بدهم،
حتما دلیلی برای آن وجود دارد و این ربطی به دنیای بیرون ندارد؛ بلکه مستقیما به دنیای درون . مرتبط است. برنده های لاتاری نمونه های خیره کننده ای از این هستند که سیستم کنترل باورها چگونه موجب رفاه می شوند. مردم فکر می کنند پول حلال مشکلات آنهاست. با این حال اکثر افرادی که حتی در لاتاری برنده شوند دو سال بعد از آن حتی از قبل هم بیشتر در قسط و بدهی هستند. چرا؟ زیرا باور فکری هست که می گوید: «من همیشه ورشکسته ام.» و این باور می تواند به راحتی حتی یک میلیون دلار را نیز به باد دهد. به تازگی در بریزبان تلویزیون را روشن کردم تا ببینم کسی که به تازگی برندهای دومین لاتاری شده، در چه حالی است. او می گفت: « 1?3 میلیون دلار می تونه خیلی دم دستی باشه چون من در حال حاضر در رفاه کامل هستم...» و آن شخص دو سال پیش در لاتاری برنده شده بود. تعادل بانکی شما همیشه با باورهای شما خود را متناسب می کند. وقتی تصویر ذهنی شما با تعادل بانکی تان هماهنگ نیست، تنظیم تعادل بانکی آسان تر است. بنابراین باز هم می گویم که این افکار شماست که زندگی تان را تغییر می دهد، نه عوامل بیرونی?
امتیازات بی پولی مردمی که همیشه از بی پولی خود متعجب می شوند، هیچ گاه این سؤال اساسی را از خود نمی پرسند: «در مورد این بی پولی دوست دارم چی کار کنم؟» همیشه امتیازاتی برای این بی پولی وجود دارد.
به عنوان مثال: . می توان احساس مقدس بودن داشته باشم... خداوند مرا دوست
دارد، فقیرها بیشتر تحت رحمت خداوند هستند. • من می توانم جزئی از گروه باقی بمونم. اگه فقیر باشم بین دوستانم
احساس گناه نخواهم کرد. : همه به من ترحم می کنند. و نیازی به انضباط و نظم دادن به خودم ندارم. . نیاز نیست هیچ یک از عادت هایم را تغییر دهم.
و بهتر از همه می توانم دیگران و حتی دولت را سرزنش کنم. .
اگر بخواهیم صادق باشیم می توانیم اعتراف کنیم که فقیر بودن برازندهی ماست. افراد زیادی نیستند که فقر را انتخاب کنند؛ اما این فهرست متقاعد کننده است این طور نیست؟ هر کاری که انجام دهیم، هزینه ای دارد حتی انتخاب فقر.

برگرفته از کتاب اندرو متیوس






تاریخ : شنبه 00/2/18 | 7:25 عصر | نویسنده : alisani | نظرات ()
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز


  • وب فارم آنلاین
  • وب کـــریـــس چـــت
  • وب بیا بخند
  • وب فار سی ام اس