سفارش تبلیغ
صبا ویژن

از زمانیکه تصمیم گرفتم بِدَوم، دیگر پشت سرم را نگاه نکردم.  یک شب تصمیم گرفتم خرمالو باشم. خودِ خودم. خودِ خودِ طعمِ گسِ خرمالو. آدمها یا عاشقم می شوند و یا از من متنفر خواهند شد. هیچ کدام از این دو هم برایم اهمیت نداشت و ندارد. شاید بپرسی مگر کسی هست که از تعریف و تمجید خوشش نیاید؟ یا از انتقاد مغرضانه هنگ نکند؟ باید بگویمت کسی که میدود همه اینها را پشت سر میگذارد.  عده ای هستند که دویدن تورا میبینند و پا به پایت می‌دوند و چقدر زیباست این پیشرفت. چقدر رفاقت و مردانگی توی این دست به دست هم دادن ها پیدا می شود. جایی هست که پایت پیچ میخورد؛ اما نترس! چون همانهایی که با تو میدوند دستت را میگیرند و بلندت میکنند و دوشادوش آنها قدمهایت را محکم تر برمیداری

و عده ای هم ایستاده اند و انگشت به دهان، طعمِ گسِ موفقیتِ تو به دهانشان خوش نمی آید و تنشان را میلرزاند!

دوستِ من! من هیچ وقت سیبِ  گندیده ی گاهی شیرین و گاهی ترش نبودم و نیستم که با وزش باد موافق از شاخه ای روی سر نیوتن بیوفتم تا مرا کشف کند!

خودم، خودم را ثابت میکنم...






تاریخ : یکشنبه 99/6/9 | 9:27 عصر | نویسنده : alisani | نظرات ()
<      1   2   3   4   5      >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز


  • وب فارم آنلاین
  • وب کـــریـــس چـــت
  • وب بیا بخند
  • وب فار سی ام اس