خبر گذاری صنعت و کارخانجات ایران

ملاقاتی که با ارل نایتینگل داشتم برای من آموزش ارزشمندی بود، اما هرگز نمیتوانستم حدس بزنم که آموزشهای او در زندگی من چه تأثیر مثبتی میتواند بگذارد. در یکی از آموزههایش، او به افسانهای جالب اشاره کرده بود. این افسانه دربارهی ابلیسی بود که فروش قابل توجه‌ای داشت. مانند بیشتر افسانه ها، یک درس اخلاقی در آن وجود دارد که بسیارآموزنده است. در این داستان آمده است که ابلیس اجناسش را میفروشد. از بین اشیایی که برای فروش گذاشته بود، شمشیر دو لبه ی حسادت، خنجر ترس و طناب دار نفرت بود. ابلیس برای هریک از آنها، قیمت زیادی را در نظر گرفته بود. اما به غیر از اینها، روی یک ستون باشکوه یک گوی قرار داشت که با ارزشترین ثروت ابلیس بود. آن گوی برای فروش نبود و نام آن گوی یأس و ناامیدی بود.فکر میکنید چرا ابلیس برای گوی ناامیدی قیمت زیادی در نظر گرفته بود و اصلاً حاضر به فروش آن نبود؟ این سوال شما را در فکر فرو میبرد، مگر نه؟ ابلیس برای گوی ناامیدی قیمت زیادی در نظر گرفته بود؛ زیرا باعث ایجاد اثرات بسیار مخربی میشد.

انسانهای نابالغ بر اثر تنفر، ترس یا حسادت ممکن است رفتاری نامناسب و غیرمعقول داشته باشند؛ اما با این وجود دست به انجام کاری میزنند. اما ناامیدی باعث میشود که نیاندیشند، به حال خود افسوس بخورند و هیچ کاری را به انجام نرسانند. برای اینکه بتوانیم از این وضعیت نامناسب نجات پیدا کنیم، در ابتدا باید بدانیم که دست روی دست گذاشتن و کاری را به انجام نرساندن چه اثرات مخربی میتواند در زندگی ما بر جای بگذارند. قبل از اینکه ناامیدی شما را زمینگیر کند، شما ناامیدی را از پای در آورید. بدون این گوی ابلیس نمیتواند به کار خود ادامه دهد. البته عمل کردن و دست به کار شدن ریسک به همراه دارد؛ اما باید بدانید که خطرش کمتر از این است که مدتها دست روی دست بگذارید و کاری را به انجام نرسانید. عمل کردن و دست به کار شدن موجب افزایش اعتماد به نفس میشود. از طرفی دست روی دست گذاشتن خود باعث ایجاد ت رس می شود. همواره این را بدانید هر نوع اقدامی از دست روی دست گذاشتن بهتر است. شاید این اقدام شما موفقیتآمیز باشد و یا ممکن است موفقیتآمیز نباشد که در این

صورت این اقدام پلی میشود برای موفقیتهای بعدی شما. زندگی موفق برگرفته از دانستن و اقدام کردن است. وقتی این دو را از هم جدا کنیم، تنها شکست و ناکامی باقی می ماند. به همین خاطر تنها دانستن راه درست زندگی کردن کافی نیست، بلکه این دانش باید با اقدام و عمل کردن همراه باشد. متاسفانه بیشتر کتابهای روانشناسی که جزء پرفروشترین کتابهای موفقیت قرار دارند، به مثبتاندیشی صرف تاکید میکنند، اما ارزشی برای تجربه و عمل قائل نیستند. اگر مثبت اندیشی صرف میتوانست باعث زندگی موفق شود، 52 درصد جمعیت مردم به راحتی و بدون هیچگونه اقدام و تلاشی به ثروت و خوشبختی دست پیدا میکردند. در این صورت اغلب معلمان و واعظان نمونههای بارز سلامتی، ثروت و خوشبختی و سعادت می شدند؛ اما متاسفانه بیشتر آنها رفتارشان در تضاد با گفته هاییست که بیان میکنند.

حقایق و دانسته های ناقص فریبندهتر از دروغ است. مثبت اندیشی صرف هم دقیقاً مثل این موضوع (حقیقت ناقص) است.با مثبتاندیشی صرف نمیتوان به موفقیتی دست پیدا کرد. بلکه در طولانی مدت چیزی جز یأس و ناامیدی و حسرت به بار نمیآورد. مثبتاندیشی صرف دربارهی موسیقی از شما موسیقیدان نمیسازد، تنها تمرین مداوم و نواختن آلات موسیقی است که شما را به یک موسیقیدان تمام عیار تبدیل میکند. قدرت مثبتاندیشی زمانی نمایان میشود که با عمل و اقدام همراه باشد. اندیشهی شادی با خندیدن نمایان میشود. ایمان بدون عمل بیفایده است. هیچ چیزی به اندازهی مثبت اندیشی صرف که با اقدام و عمل همراه نباشد، آسیب وارد نمیکند. در درون هر اقدامی یک اندیشه و فکر قرار دارد. اقدام موثر نتیجهی اندیشه و تفکر مثبت است. اقدام هر شخص نشان دهندهی هوش و زکاوت آن شخص است.

اقدام موثر به دنبال ژرف اندیشی شکل میگیرد. اقدام، معیار دقیقی از هوش و زکاوت است. انسانهای برنده بیدار و زنده هستند. هر روز آنها را در بازار میبینید که باعث رخ دادن اتفاقی میشوند. برندههای واقعی تنها مشغول رویاپردازی نیستند، با اینکه آنها رویاهای بزرگی در سر دارند؛ اما با اقدام و عمل موثر به رویاهای خود تحقق میبخشند. اگر تمایل دارید از موهبتها و نعمتهای زندگی برخوردار شوید، برندهها را دنبال کنید. از شیوهی کار آنها تقلید کنید و آنها را الگوی خود قرار دهید. در این صورت به زندگی باشکوهی دست پیدا میکنید که شایستگی آن را دارید.

اگر در حال حاضر زندگی شما آن طوری که می خواهید نیست، احساس بدی نداشته باشید. به خاطر گذشته افسوس نخورید. امروز میتواند ب رای شما شروع یک زندگی دوباره باشد. دقیقاً به همین صورت که تقویمتان را ورق میزنید تا روز یا ماه جدیدی را از نو آغاز کنید، میتوانید همین رویکرد را با زندگی فعلیتان داشته باشید. از انسانهای برنده الگوبرداری کنید. آنها با تمام وجود میخواهند شما را در رسیدن به رویاها و آرمانهایتان یاری کنند. بزرگترین پاداشی که یک انسان برنده میتواند بگیرد، این است که ببیند یک انسان غافل از خواب غفلت بیدار میشود و به سمت تحقق رویاهایش اقدام میکند. در نهایت، انسانهای برنده به خاطر کمکی که به دیگران میکنند پاداش خود را میگیرند. شناسایی آنها ساده است. آنها اتومبیلهای خوب دارند، لباسهای خوب میپوشند. در خانه هایی زیبا زندگی میکنند، برای تعطیلات به مکانهای زیبا میروند، خانوادههای شادی دارند و از سلامتی برخوردار هستند. آنها بسیار خلاقاند و همیشه قصد دارند ایدههای بزرگ را عملی کنند. انسانهای برنده اجازه نمیدهند که انتقاد بازندگان و انسانهای غافل حواس آنها را از به  انجام رساندن رویاهایشان پرت کند. آنها به شدت مشغول هستند تا رویاهایشان را به حقیقت تبدیل کنند و به دیگران هم کمک کنند که همین کار را انجام دهند. پیروزی موضوعی نیست که بعضی مواقع به آن پرداخته شود. بلکه موضوعی برای همهی لحظات زندگی است. برنده شدن یک عادت و رفتار است و متأسفانه باختن هم این چنین است. وقتی به نظر میرسد که به اهدافتان نمیرسید، از هدف دست نکشید، بلکه در نحوه ی اقدام خود تجدید نظر کنید